میدانم رنجها را چگونه باید نوشید .
و این درسی است که تو آموزگارم بودهای .
در وسعت سینهی سبز تو، حقارت رنجها را دیدهام .
ای آموزگار ظرافت !!
تو! این گونه رنجها را تحقیر میکنی
این روزها، روزهای فاطمه (سلاماللهعلیها)و این شبها، شبهای علی علیهالسلام است .
بارها با خودم اندیشیدهام که چگونه میتوان در فرصتهای کوتاه، بهرههای زیاد برداشت .
با خودم میگویم چگونه در عمرهای کوتاه و در بهارههای محدود، این همه جوشش و شکوفایی و این همه زایش و باروری! ! جوششی که از مرز قرنها گذشته و از محدودهی جغرافیا و تاریخ پرکشیده و حتی این دل خسته و این کویر تشنه را در خود گرفته است .
ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت / زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ / ای وسعت دلهای شکسته ، حَرَمت . . .
آخرین روزهای زندگانی فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، با غصب خلافت و تحریف پیام پیامبر پیوند میخورد. در روزهایی که حکومت، تلاش بر به انزوا کشیدن علی (علیه السلام) دارد، فدک اهمیتی دو چندان مییابد. فدک(1)، سرزمینی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آنرا به فاطمه (علیهاالسلام) هدیه فرمود. لیکن پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، دستگاه خلافت آن را مصادره کرد. در مقابل، حضرت زهرا (علیهاالسلام)برای مطالبه حق خود اقدام نمود و ادعای مالکیت آن را مطرح کرد؛ ولی حکومت، ادعای آن حضرت را نپذیرفت.اما شاید هدف اصلی فاطمه (علیهاالسلام)و تلاش خستگی ناپذیر وی در آن ایام در پس پرده بحثها پنهان مانده باشد.قطعا بازگشت به سخنان فاطمه (علیهاالسلام) در آخرین روزهای حیات، روشنگر راز اعتراض اوست.
بررسی خطبه حضرت زهرا (علیهاالسلام)،که در مسجد نبوی، رویاروی خلیفه و در حضور جمعیت انبوهی از مهاجر و انصار ایراد شد، زوایای مهمی از این مطالبه را روشن میسازد. در این خطبه، که به “خطبه فدکیه” مشهور شد، بیشتر سخن، در مدح علی(علیهالسلام) و ستایش موضع گیریهای اسلامی و جاودانهی او و اثبات حق اهل بیت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد؛ آن جا که میگوید: “آنها وسیلهی رسیدن انسانها به خداوند و خاصان و پاکان اویند و گواهان غیب الهی و میراث بران خلافت و حکومت پیامبرانند.”
از سوی دیگر، این خطبه سرزنش و نکوهش مسلمانانی را که تعالیم پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)را به فراموشی سپردهاند، در بر دارد: “آنان به نگون بختی درافتادهاند و ناشایستی را به خطا و بی تدبیر برگزیده و به آئین گذشتگان خود، بازپس گشتهاند و به قصد آب، به آبشخور دیگران دست یازیدهاند و امر مهم خلافت را به نااهل آن سپرده و با این کارها، به فتنهی عظیمی فروافتادند.” سپس صدیقه طاهره (علیهاالسلام) به انگیزههای شومی که عدهای از مسلمانان را به ترک قرآن وامی دارد، توجّه میدهد و بالاخره مخالفت آشکار آنان را نسبت به حکم و فرمان الهی در باب خلافت و امامت، بیان میدارد.
به خوبی مشخص است، این جملات بیشتر از آنکه به مطالبه زمین فدک بپردازد، به نقد سیاست حاکم مربوط میشود. دغدغه اصلی فاطمه(علیهاالسلام) میراث نیست، بلکه جدایی اسلام از کفروایمان از نفاق است.هدف والای فاطمه (علیهاالسلام)،که قدرت طلبان به خوبی آن را میشناختند، اثبات میراث و مال پدری نبود، بلکه وی همت در محو آثار انحراف پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بسته بود. اما رسیدن به این هدف، نه با ارائه مدارک در خصوص مالکیت فدک، بلکه به این وسیله ممکن بود که وی از گمراهی و خطاکاری مردم، شواهد زندهای ارائه دهد و این دلایل را در پیشگاه تمامی امت اقامه نماید. نقش فاطمه (علیهاالسلام) این بود که اموالی را که حکومت از او گرفته بود، مطالبه کند و آن را مقدمهای برای مناقشه در مساله ای اساسی، یعنی خلافت، قرار دهد.
بنابر این، فدک سمبلی از معنایی عظیم است که هرگز در چهارچوب آن قطعه زمین تصاحب شده حجاز نمیگنجد. این موضوع مهم، معنای پنهان فدک است که نزاع مربوط به آن را، از قالب مخاصمهای سطحی و محدود، به جانب قیامی وسیع و پردامنه سوق میدهد. آری، منازعهی فدک قیامی علیه اساس حکومت است و فریاد آسمان گیری است که فاطمه (علیهاالسلام) خواست به وسیلهی آن سنگ کجی را که حکومت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن بنا شد، در هم فروشکند.
رسد از کعبه انا المهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد
میان روضه ولی با تو زود می جوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را
برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع گریه کن روضه های مادر توست
کنار تربت زهرا نکن فراموشم